همکاری در نیکوکاری و پرهیزکاری:[متن زیر رو حتما بخونید]
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم_و_العن_اعدائهم_اجمعین
☆پسرک بازیگوشی بود که در مدرسه با قلدری، بچهها رو اذیت میکرد، و بچهها از شدتِ آزارهاش، گاهی اوقات باهاش وارد مشاجره میشدند. یک روز بارونی، پسرک بازیگوش در زنگ تفریح سراغ یکی از پسرهای زرنگِ مدرسه رفت و بعد از تشویقش به مشاجره، هردو روی زمین افتادند؛ اما پسرکِ زرنگ، خودشو از دامِ اون پسرکِ بازیگوش نجات داد و به مدیرِ مدرسه شکایت کرد. بعد از شنیدنِ ادعاهای اون دو پسر و احضارِ والدینشون، وقتی که مدیر میخواست بدونه حق با کیه؛ از بچههای مدرسه خواست، تا کسانی که شاهد مشاجره بودن، حقیقت رو بگن و شهادت بدن. اما کسی حاضر به شهادت نشد و همه از ترس، یا به نفع اون پسر بازیگوش حرف میزدن یا اظهار بی اطلاعی میکردند.
همهچی بر وفق مرادِ اون پسرک دروغگو پیش رفت، و از خانوادهی پسرکِ زرنگ تعهد گرفتن تا دیگه مشکلی رو به وجود نیاره.
این موضوع باعث شد که اون پسرک فوضول برای آزاردادن جرأتش بیشتر بشه و برای بار دوم، روی دوشِ پسرک زرنگ بپره که اینبار پسرکِ زرنگ با دفاع از خودش، موجب شد پسرکِ بازیگوش روی زمین بیفته و زخمی بشه. پسرکِ بازیگوش با گریه و مظلوم نمایی کارِ خودشو انکار میکرد و گناهشو گردنِ پسرکِ درسخون مینداخت. ماجرا به دفتر مدرسه کشیده شد و برای بار دوم، والدین هردو پسر احضار شدند. اگر اینبار هم همهچی بر وفق مراد پسرکِ دروغگو پیش میرفت، اون پسرکِ بیگناه علاوهبر پرداخت خسارت، از مدرسه اخراج میشد؛ و همهچیز داشت همینطور پیش میرفت.
اما روز بعد، اتفاق جالبی افتاد. یکی از بچههای مدرسه، پیش مدیر رفت و زخم هایی که از پسرکِ دروغگو خورده بود رو نشون داد؛ و به نفعِ حقیقت شهادت داد. مدیر ضرورت دید که اخراج رو به تاخیر بندازه و بیشتر تحقیق کنه. روزی پشتِ سرِ اون پسرک بازیگوش قایم شد و یواشکی کارهاشو زیرنظر گرفت و آزارها و زورگویی هاشو با چشمش دید؛ و همهچیز برمَلا شد. خانوادهی هردو پسرک رو احضار کرد و اخطار داد که در صورت هرگونه آسیب به بچههای مدرسه اون پسرک بازیگوش رو اخراج میکنه. خانوادهی اون پسر بیگناه از #همکاریِ شاهد قدردانی کردند. #همکاری ، صرفا بودن در یک جبهه یا ارگان نیست، کافیست به نفع کسی شهادت بدیم. چه حق باشد چه باطل، با او #همکاری کردیم.
خوشا آنان که در راه خدا زمین خوردند/
آنان شهیدانی بودند که هرگز نمردند/
اگرچه حتی در راه حق سیلی خوردند/
از این سیلی ها حسابی فیض بردند/
♡
✍️شاعر و نویسنده:💔« #Roghaayee313 »🌟
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_ال_محمد_و_عجل_فرجهم_و_العن_اعدایهم_اجمعین
📬 سه شنبه ۲ دی ۱۴۰۴ ش_ ۲ رجب ۱۴۴۷ ق _ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۵ م | ⏰ ۱۰:۳۷
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم_و_العن_اعدائهم_اجمعین
☆پسرک بازیگوشی بود که در مدرسه با قلدری، بچهها رو اذیت میکرد، و بچهها از شدتِ آزارهاش، گاهی اوقات باهاش وارد مشاجره میشدند. یک روز بارونی، پسرک بازیگوش در زنگ تفریح سراغ یکی از پسرهای زرنگِ مدرسه رفت و بعد از تشویقش به مشاجره، هردو روی زمین افتادند؛ اما پسرکِ زرنگ، خودشو از دامِ اون پسرکِ بازیگوش نجات داد و به مدیرِ مدرسه شکایت کرد. بعد از شنیدنِ ادعاهای اون دو پسر و احضارِ والدینشون، وقتی که مدیر میخواست بدونه حق با کیه؛ از بچههای مدرسه خواست، تا کسانی که شاهد مشاجره بودن، حقیقت رو بگن و شهادت بدن. اما کسی حاضر به شهادت نشد و همه از ترس، یا به نفع اون پسر بازیگوش حرف میزدن یا اظهار بی اطلاعی میکردند.
همهچی بر وفق مرادِ اون پسرک دروغگو پیش رفت، و از خانوادهی پسرکِ زرنگ تعهد گرفتن تا دیگه مشکلی رو به وجود نیاره.
این موضوع باعث شد که اون پسرک فوضول برای آزاردادن جرأتش بیشتر بشه و برای بار دوم، روی دوشِ پسرک زرنگ بپره که اینبار پسرکِ زرنگ با دفاع از خودش، موجب شد پسرکِ بازیگوش روی زمین بیفته و زخمی بشه. پسرکِ بازیگوش با گریه و مظلوم نمایی کارِ خودشو انکار میکرد و گناهشو گردنِ پسرکِ درسخون مینداخت. ماجرا به دفتر مدرسه کشیده شد و برای بار دوم، والدین هردو پسر احضار شدند. اگر اینبار هم همهچی بر وفق مراد پسرکِ دروغگو پیش میرفت، اون پسرکِ بیگناه علاوهبر پرداخت خسارت، از مدرسه اخراج میشد؛ و همهچیز داشت همینطور پیش میرفت.
اما روز بعد، اتفاق جالبی افتاد. یکی از بچههای مدرسه، پیش مدیر رفت و زخم هایی که از پسرکِ دروغگو خورده بود رو نشون داد؛ و به نفعِ حقیقت شهادت داد. مدیر ضرورت دید که اخراج رو به تاخیر بندازه و بیشتر تحقیق کنه. روزی پشتِ سرِ اون پسرک بازیگوش قایم شد و یواشکی کارهاشو زیرنظر گرفت و آزارها و زورگویی هاشو با چشمش دید؛ و همهچیز برمَلا شد. خانوادهی هردو پسرک رو احضار کرد و اخطار داد که در صورت هرگونه آسیب به بچههای مدرسه اون پسرک بازیگوش رو اخراج میکنه. خانوادهی اون پسر بیگناه از #همکاریِ شاهد قدردانی کردند. #همکاری ، صرفا بودن در یک جبهه یا ارگان نیست، کافیست به نفع کسی شهادت بدیم. چه حق باشد چه باطل، با او #همکاری کردیم.
خوشا آنان که در راه خدا زمین خوردند/
آنان شهیدانی بودند که هرگز نمردند/
اگرچه حتی در راه حق سیلی خوردند/
از این سیلی ها حسابی فیض بردند/
♡
✍️شاعر و نویسنده:💔« #Roghaayee313 »🌟
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_ال_محمد_و_عجل_فرجهم_و_العن_اعدایهم_اجمعین
📬 سه شنبه ۲ دی ۱۴۰۴ ش_ ۲ رجب ۱۴۴۷ ق _ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۵ م | ⏰ ۱۰:۳۷
- ۱.۸k
- ۰۲ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط